پنج شنبه 21 فروردين 1399 ساعت 11:45 |
بازدید : 438 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
مدتی بود که اخبار شیوع کرونا در چین، نقل محافل شده بود تا اینکه با تشریففرمایی این میمان ناخوانده به کشورمان، جامعه رنگ و بویی جدید به خود گرفت و فرهنگی هر چند سطحی در سراسر کشور به وجودآمد.
از همان روزهای اول رسانهها شروع به پوشش گسترده اخبار این ویروس و در تعریف کلیتر هرآنچه با ویروس مرتبط میشد کردند. شبکههای مجازی هم پر شد از این که وضعمان چیست و باید چه کار کنیم. برای حل مشکلات اجتماعی در هر سطحی باید چهار مرحله را پشت سر گذاشت. اولین مرحله وضعیتشناسی است. ما باید بدانیم در کدام موقعیت قرار داریم و چه عواملی سبب شدهاند ما در این موقعیت قرار بگیریم. به نظر من توجه بسیار به جنبههای زیستی و فیزیکی این مشکل ما را از توجه به جنبههای جامعهشناختی بازداشت. مسائل اجتماعی بسیاری در مواجهه با این شرایط برای ما مطرح میشود که پاسخهای متفاوتی میتوان به آن داد. ما ویروس را خوب شناختیم، ولی این که وجود این ویروس چه پیامدهای اجتماعیای را به وجود میآورد تا حال برای ما گنگ بوده است.
ما میدانیم که چند نفر مبتلا به ویروس شدهاند یا چند نفر در اثر ابتلا جان خود را از دست دادهاند، ولی نمیدانیم که واقعیت اجتماعی ما چه تغییراتی داشته است و همین عدم آگاهی سبب بروز و ظهور مشکلاتی در آینده خواهد شد. عناصر فرهنگی مختلفی با ورود این ویروس به کشورمان رواج یافت و به تبع آن معانی مختلفی از زندگی و کنشهای ما ساخته شد. اگر فکر میکنیم که زدن مشتها به هم به جای دست دادن کنشی ساده است باید بگویم اصلا این طور نیست. وجود یک بیماری سبب شد مردم وجود این عنصر را بپذیرند و فرهنگ در قبال این عنصر جدید مقاومتی از خود نشان ندهد. با پیدا شدن این ویروس در کشورمان آنچه مطرح شد این بود که چگونه باید خود را از ویروس مصون داریم. اولین نکته این بود که نگاه مردم نسبت به زندگی مثبت بود و از همان اول به ویروس به عنوان یک تهدید نگاه شد.
دومین قدم برای حل مشکلات اجتماعی و آسیبها علت شناسی است. علت این که این ویروس به ایران وارد شد چه بود؟ علت به وجود آمدن خود ویروس چیست؟ علل گسترش ویروس در کشورمان چه چیزهایی هستند؟ این سوالات و سوالات مشابه ما را در یافتن این که چه باید بکنیم و چه خواهد شد کمک میکند. بیگمان علت شناخته نمیشود مگر اینکه ما بدانیم در کدام جایگاه و سطح قرار داریم. نکته دیگری که باید در علت شناسی مورد توجه قرار داد این است که بررسیها باید به صورت علمی انجام پذیرد. بدین معنا که، چون عامه مردم جامعه به نوعی با فرهنگ مرتبط با این ویروس به بحث، مکالمه و تبادل نظر میپردازند و حتی نظرات خود را انتشار میدهند احتمال ورود خطا به مسئله علت شناسی وجود دارد. گام بعدی برای حل مشکلات پیامد شناسی است. ما باید از خود سوال کنیم که پیامد وجود این ویروس در آینده در جامعه ما چه خواهد بود. آنچه از پیامد شناسی درباره این ویروس مغفول مانده پیامد شناسی جامعهشناختی است. شاید پیامد ظاهری و فیزیکی این ویروس فوت هموطنانمان باشد، ولی تاثیری که این واقعه در جامعه دارد بسیار بسیار بیشتر از تاثیر تعداد افرادی است که جانشان را از دست دادهاند.
ما باید توجه کنیم که بسته شدن مراکز فرهنگی، اقتصادی و بنگاههای خرد و کلان چه تاثیری بر جامعه ما خواهد گذاشت. تاثیرات روانشناختی و جامعه شناختی این ویروس اگر مهار نشود غیرقابل جبران خواهد بود. خانواده افرادی که نمیتوانند برای عزیزشان مجلس ترحیم بگیرند و یا مراسمات معمول و مهم گذشته را که ریشه در فرهنگشان دارد و ارزش برایشان محسوب میشود به جای نیاورند به طور حتم تاثیرات مخربی را بر جامعه خواهد گذاشت. این نوع مراسمات که در مردمشناسی به مراسمات و مناسک تقویت و تشدید شهرت دارند، سبب تلطیف روحی اطرافیان شده و بار سنگین فشارهای روانی را بر اطرافیان قابل تحملتر میکنند.
ما باید بدانیم که واقعه شیوع ویروس کوید ۱۹ یک آسیب اجتماعی بود. ما وقتی از آسیب اجتماعی حرف میزنیم بیشتر منظورمان تهدیدها و موانعی است که نظام اجتمایع را تهدید میکند و از سوی افراد انجام میگیرد. این ویروس با این که انحراف فرد یا افرادی در جامعه محسوب نمیشود، ولی به صورت غیرمستقیم و باورنکردی در مدت کوتاهی سبب شد که افراد شاخص دولتی پیرامون آن حرف بزنند، همه جامعه ما و بلکه جامعه جهانی را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت از سوی مردم نیز فراخوان و پویشی جهت مقابله با این ویروس آغاز شد.
اهمیت پیامدهای فرهنگی انتشار این ویروس برای جامعه شناسان فرهنگی و انسان شناسان بسیار مهمتر از پیامدهای دیگر است. برای مثال عید نوروز که به نوعی مهمترین عید فرهنگی ایرانیان محسوب میشود به دلیل وجود این ویروس تغییراتی داشت.
هیچ حادثه یا واقعه طبیعی دیگری نمیتوانست تا این حد عید نوروز را تغییر دهد. این نکته بسیار مهمی است. اگر به درستی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که دهها عنصر فرهنگی سخت و نرم به دلیل وجود این ویروس موقتا حذف شدند و واکنش مردم نسبت به این موضوع میتواند برای یک مردم شناس جالب و مهم باشد. آخرین مرحله و مقطع حل مشکلات اجتماعی راهکار شناسی است. ما اگر سه مرحله قبل را به درستی پشت سر گذاشته باشیم میتوانیم راهکارهای درست و قابل اطمینانی را برای مقابله با هر مشکلی اتخاذ کنیم. راهکار ما برای بازگشت جامعه به وضعیت قبلی چیست؟ آیا جنبشی ارتجاعی لازم است؟
راهکارهای بسیاری برای از بین بردن ویروس تا حال پیشنهاد شده است که عمدتا در زمره راهکارهای زیستی هستند. باید دانست که این تنها کافی نیست. بیایید یک مثال بزنیم. وقتی به خانه بیاییم و ببینیم همه جای خانه به هم ریخته و در همان لحظه دزد را مشاهده کنیم، آیا دستگیر کردن دزد میتواند همه مشکلات ما را حل کند؟
نخیر این چنین نیست. جدا از این که خانه به هم ریخته و به اصطلاح پیامد کار دزد هنوز گریبانگیر ماست مسائل دیگری نیز برای ما به وجود میآید. برای مثال چرا دزد توانسته وارد خانه ما شود و یا اصلا چه چیزهایی میخواسته ببرد؟ پاسخ به این سوالات ما را از وقوع دوباره چنین حادثهای مصون نگه میدارد.
حال این مثال را به جریان ویروس کرونا تعمیم میدهیم. ما باید بدانیم که تنها از بین بردن ویروس مشکل ما را حل نمیکند. ما علاوه بر تدبیر و اتخاذ راهکارهای فیزیکی و زیستی برای از بین بردن ویروس باید راهکارهای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی را برای کاهش پیامدهای منفی این ویروس ارائه دهیم.
یکی از موضوعات و دغدغههایی که استاد عزیز دکتر اصغر ایزدی جیران به آن اشاره داشتند پیرامون شعار معروف این روزها یعنی "درخانه بمانیم" بود. در خانه ماندن به نظر بهترین کنش در برابر این ویروس است، اما برای چه کسانی؟ گستره این ویروس همه افراد جامعه است پس راه حلی هم که از سوی مقامات سیاسی برای حل این مشکل اتخاذ میشود باید برای همه مردم مناسب باشد در حالی که این چنین نیست. در خانه ماندن برای همه اقشار و ردهها در جامعه امکان پذیر نیست. زیرا که برخی اصلا خانه ندارند که در آن بمانند و برخی با وجود داشتن خانه برای تامین ما یحتاج زندگی باید کار کنند و نمیتوانند در خانه بمانند. تکلیف این قشر از مردم جامعه چیست؟
خانه محلی امن برای در امان ماندن از بیماری است، ولی این برای اقشار ضعیف جامعه صدق نمیکند بلکه در خانه ماندن و کاری نکردن امنیت اقتصادی این اقشار را به خطر میاندازد. اگر درست به مسئله نگاه کنیم میبینیم که اینجا راهکاری برای دیگر اقشار جامعه نیز ارائه نشده است. یا در بهترین حالت راهکاری که ارائه شده است تنها برای حفاظت از جان افراد جامعه و آن هم نه همه افراد مناسب میباشد. در خانه ماندن هر چه قدر هم که فرصتهای خوبی داشته باشد تهدیدها و موانع بسیاری نیز برای افراد جامعه ایجاد میکند که یکی از این موانع میتواند مشکلات خفیف یا بزرگ روانی باشد. بهتر است در هنگام دادن نسخههایی از قبیل این شعارها پایههای دیگری نیز طرح شوند. پایههایی که ادامه یک شعار باشند. برای مثال ما این سوال را باید بکنیم که در خانه بمانیم و چه کنیم. خوشبختانه بر خلاف روزهای اول، این پایهها از سوی رسانهها تقویت شد. یکی از این پایهها کتابخوانی بود که در خانه ماندن را به یک فرصت تبدیل کرد.
چه چیزهایی باید پیرامون ویروس مورد توجه باشد؟
مسئله بهداشت و آموزش. این دو مسئله راههای پیشگیری و درمان مبتلایان به این ویروس است. هر چه قدر در بحث آموزش ما تلاش بیشتری کنیم در مسئله درمان با مشکل کمتری مواجه خواهیم بود. دولتها و حکومتها برای دعوت مردم به کاری ابتدا از راه قانع کردن افراد استفاده میکنند. زیرا این کار بسیار کم هزینه بوده و عقلانیتر به نظر میرسد. در صورت شکست این راه حکومتها از تشویق و تنبیه نیز استفاده میکنند. همان عملی که در همه کشورهای جهان نیز در برابر ویروس کرونا انجام گرفت.
اقناع اگرچه روش خوبی است، اما همیشه جواب نمیدهد. به خصوص در مورد این مسئله که سرعت وقوع مسئله زیاد بود و گسترهای همگانی داشت. الگویی که در این مورد ستاد ملی مبارزه با کرونا پی گرفت الگوی نسبتا کاملی بود که بهتر بود در زمان کوتاه تری قابلیت تغییر میداشت. در روزهای اول ِحرف و بحث از انتشار این ویروس، ستاد از مردم میخواست که روبوسی نکنند، از نزدیک شدن به هم بپرهیزند و تا حد امکان از خانه هایشان بیرون نیایند. این نوع قانع کردن مردم و اطلاع دادن مضرات و اثرات منفی بیرون آمدن از خانه به خوبی در رسانهها مورد تاکید و بررسی قرار گرفت. اما اقناع کافی نبود. پس از مدت کوتاهی مکانیسمهای تشویقی جهت مبارزه با این میهمان ناخوانده فعال شد. این مکانیسمها میتوانند رسمی یا غیر رسمی باشند. تشویق یا تنبیه میتواند از سوی دوستان، آشنایان و خانواده باشد که در این صورت آن را غیر رسمی میگوییم و اگر از سوی سازمان ها، ارگانها و نهاد هایی، چون نهاد حکومت باشد آن را رسمی میدانیم. در مورد تشویق، افرادی که در خانه ماندند افرادی معقول نشان داده شدند و از سوی خانواده مورد تشویق قرار گرفتند. همچنین مسابقات کتابخوانی و اهداء جوایز نیز تشویقی برای ماندن در خانه بود.
پس از مکانیسمهای تشویقی، مکانیسمهای قهریه و تنبیهها فعال شدند. صورت رسمی این تنبیهها بسته شدن بزرگراه ها، قرنطینه شهرها و ایجاد نگاهی منفی توسط رسانهها به افرادی بود که از خانه بیرون میآمدند و صورت غیر رسمی آن طرد نسبی یا مسخره شدن افراد بی توجه به مسائل بهداشتی توسط دوستان و آشنایان بود.
مسئله آموزش مسئلهای گستردهتر از درمان است. بدین معنی که آموزش پیش از وقوع با آموزش در حین وقوع تفاوت دارد.
کرونا چه چیزهایی به ما نشان داد؟
کرونا چیزهایی از ما گرفت و به خوبی نشانمان داد چه چیز هستیم. یکی از دوستان در فضای مجازی نوشته بود که به کادر پزشکی و پرستاران استراحت داده و کار را به دامپزشکان بسپاریم! واقعیتش این است که جامعه ماهمچون ارگانیسم موجود زنده است که وجود مشکل در هر یک از نهادها یا ساختارهای آن سبب بروز مشکل در بخشهای دیگر میشود. بدن ما ویروس بسیار مخرب دیگری نیز دارد که متواتر القا میکند " نمیخواهم بدانم، بفهمم و بفهمانم". این خیلی خطرناکتر از ویروس کروناست. ما به تضاد ارزش دچار شده ایم. نقشهایی که مردم دارند ارزشهایی در تناقض با نقشهای دیگرشان دارد. برای مثال بنده سعید مبیّن شهیر یا هر شخص دیگری کنشهایی دارد که ممکن است گاه در تعارض با هم باشند. این تعارض اغلب اوقات به علت عدم اولویت بندی نقش هاست. در این شرایط نقش مادری برای یک زن مهمتر از نقش آموزگاری او تعریف میشود. با بسته شدن مراکز آموزشی بخشی از اولویتها را جامعه برای ما مشخص میکند، ولی اگر جامعه این کار را نمیکرد ما میتوانستیم چنین اولویت بندیهایی داشته باشیم؟
در بسیاری از مصداقها و کنشهای روزمره میبینیم که این اولویتها رعایت نمیشوند. برای پرستاران نقش پرستاری امروز بیشتر از نقش مادری در اولویت است و انتظاراتی که جامعه از این قشر دارد متفاوت از انتظارات دیروز است. سرمایه اجتماعی جامعه ما تعریف خیلی پیچیده تری از تعاریف این واژه در جوامع دیگر دارد. عنصر اعتماد در سرمایه اجتماعی جامعه ما بسیار ضعیف و آسیب پذیر است. همین عنصر ضعیف سبب کاهش سرمایه اجتماعی میشود. کرونا تلنگری بود که مارا به خود نشان داد و میدهد.
نقش گروههای مرجع و الگوهای نقش در جامعه کرونایی چیست؟
گروههای مرجع گروههایی هستند که مردم یک جامعه برای چگونگی انجام کنش هایشان به آنها مراجعه میکنند.
در واقع این گروهها و افراد الگو و نقشه راه انجام نقشها در جامعه هستند. به عبارت دیگر حرف شنوی مردم از این الگوها بسیار بیشتر از گروههای دیگر است. به طوری که افراد جامعه کنشهای خود را با آنچه این الگوها انجام میدهند تطبیق میدهند و سعی در نزدیک کردن اعمال خود به اعمال این الگوها دارند. لزوما الگوهای نقش در جامعه در همه امور تخصص ندارند. کار درست آن است که این الگوها آنچه را که باید انجام پذیرد از متخصصین امر دریافت کنند و در انتشار آن بکوشند.
با اینکه یک بازیگر تخصصی در علوم اجتماعی ندارد، ولی برای مثال میتواند با کمک گرفتن از یک جامعهشناس الگوهای مناسب مواجهه با زمینههای جامعه شناختی ویروس کرونا را برای افراد و دنبال کنندگانش ارائه دهد. مشکل اساسی ما همین نکته است. جامعه برای پیشرفت و همچنین رفع مشکلات خود نیاز به متخصصان امر به خصوص در حوزه علوم انسانی دارد. هنگامی که گروههای مرجع مطابق با روشها و الگوهای علمی پیش نمیروند مشکلات عدیدهای برای ما به وجود میآید. در مسئله ویروس کرونا گروههای مرجع منفعلانه عمل کردند. منظورمان از گروههای مرجع بیشتر گروههای غیررسمی و اشخاص حقیقیای بودند که میتوانستند با آموزشهای درست و همه جانبه در همه ابعاد باعث کنترل و مدیریت بهتر این ویروس شوند.
پنج شنبه 14 فروردين 1399 ساعت 1:3 |
بازدید : 362 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
دبیر کمیته آموزش شهروندی و ترویج کتاب و کتابخوانی شورای اسلامی شهر تبریز طرح شهرداران مدارس را طرح خوبی برای استفاده از نیروی جوان و فعال در شهر تبریز دانست و افزود: تبریز، جوانان فعال بسیاری دارد و این طرح میتواند در راستای رشد و توسعه فرهنگی جامعه و جوانان بسیار موثر بوده و باعث رشد و شکوفایی مدارس شود.
سعید مبیّن شهیر در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه طرح شهرداران مدارس باعث افزایش مسئولیت پذیری شهرداران مدارس و همچنین مشارکت دانش آموزان در زمینه آموزش شهروندی خواهد شد، گفت: دانش آموزان میآموزند که شهر به همه شهروندان تعلق دارد و همه باید( و نه صرفا یک ارگان مانند شهرداری) در حفظ و رشد و شکوفایی آن بکوشند.
وی با تاکید بر اینکه نباید طرح شهرداران مدارس به صورت تشریفاتی اجرا شود، گفت: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز در این راستا از ایدهها و افکار ناب شهرداران مدارس در امور آموزش شهروندی استفاده خواهد کرد؛ شهرداری و آموزش و پرورش دو ارگان فرهنگی موثر در جامعه هستند و بدون شک ارتباط هرچه بیشتر این دو ارگان منجر به توسعه فرهنگی خواهد شد.
وی ادامه داد: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر در نظر دارد تا با شهرداران مدارس جلساتی برگزار کرده و مشکلات و درخواستهای شهرداران مدارس مطرح شود؛ همچنین کمیته آموزش در تلاش است تا فعالیت شهرداران را در زمینههای آموزش شهروندی و کتابخوانی ساماندهی نماید.
مبین شهیر با بیان اینکه شهرداران مدارس برای انجام کارهای خود دستیاران و معاونانی را انتخاب کنند تا با شورای مدرسه نیز در تعامل باشند، اظهار کرد: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز شهرداران نمونه و ممتاز را با توجه به معیارها و فعالیتهایشان به معاونت فرهنگی شهرداری تبریز معرفی خواهد کرد.
یک شنبه 10 فروردين 1399 ساعت 14:24 |
بازدید : 366 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
دبیر کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز گفت: افرادی که دارای شرایط عمومی و تخصصی لازم میباشند میتوانند با مراجعه به سایت www.yctc.ir تا پایان تاریخ 99/1/30 نسبت به ثبت نام اقدام نمایند.
ود افزود: شورای مشورتی جوانان کلانشهر تبریز در زمینههای فرهنگی و اجتماعی زیر نظر کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر و به صورت افتخاری فعالیت میکند.
سعید مبین شهیر خاطر نشان کرد: متقاضیان محترم میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت ww.yctc.ir مراجعه کرده یا با ایمیل javananetabriz@gmail.com در ارتباط باشند.
سعید مبین شهیر:کتابی که جدیدا تمام کردهام یک داستان کوتاه در سبک رمانتیسیسم است.مضمون کتاب زمان است و فکر میکنم با استقبال گسترده ای روبرو شود.خوشبختانه نظر اساتید نیز درباره کتاب مثبت بود و این برایم مهم است.به نظر خودم موضوع کتاب می تواند دوره ویکتوریایی را در انگلستان به تصویر بکشد.سعی کرده ام کتاب تا حد زیادی ادبی نوشته شود و از طرفی این چینش زیبای کلمات خواننده را خسته نکند. کتاب به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ خواهد شد تا انگلیسی زبانان عزیز نیز بتوانند از کتاب استفاده کنند.همچنین برای تصویرسازی بیشتر وانس با قهرمان کتاب نقاشی های زیبایی نیز توسط یکی از هنرمندان عزیز در چندی از صفحات وجود خواهد داشت.
پنج شنبه 27 تير 1398 ساعت 11:25 |
بازدید : 437 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
پایگاه خبری تبریزما
برخی کتاب ها عجیب به نظر می ایند ولی عجیب نیستند و برخی خیلی ساده دیده می شوند اما حکایتشان اغوا کننده هر مخاطبی است.قطعه مقدس را باید از دسته دوم به شمار آورد.
کتابی که با حجمی کم معانی مختلفی را از آینده پیش روی انسان شرح می دهد و با بیانی اعجاز آمیز و سرد،دگرگونی های آینده بشر را در کلام خود متبلور می سازد.
قطعه مقدس،اثر سعید مبیّن شهیر نویسنده جوان تبریز است که پس از یک تجربه موفق از نوشتن کتابی به نام پایان نامه روانه بازار شد.این کتاب،جنبه های گوناگون زندگی بشری را همراه با فرهنگ مخصوص آن در قالب قطعه های ادبی کوتاه توضیح می دهد.
زبان کتاب در بسیاری از قطعات،سرد و برنده است اما این سردی،از مضمون شیرین کتاب نمی کاهد.قطعه مقدس بربریسم را به شدت نکوهش می کند و با شعار بازگشت انسان،مخاطبانش را همه مردم جهان قرار داده است. روایات دینی،اساطیر و فضا سازی های پیچیده و مشوش از ویژگی های ظاهری کتاب است.این کتاب انسان های آینده را از غرور و دنیا طلبی بیم می دهد و وسعت اختیار انسان را در آینده ای نه چندان دور غیر قابل پیش بینی توصیف می کند.
فهم کتاب بستگی بسیار زیادی به آشنایی با ادبیات کلاسیک جهان دارد به طوری که عناصر ادبی کشور های غربی و گاها شرقی در قالب نماد های جدید و به شیوه پراکنده مورد استفاده قرار گرفته اند.آغاز کتاب گله وشکایتی از گروهی اهریمنی است که با حیله های بسیار سبب به دام افتادن انسان ها می شوند.این کتاب به ویژگی های اکتسابی انسان نظری مثبت دارد و از خود بیگانگی او را در فشردگی جوامع به هم می داند.یکی از بخش های جذاب کتاب،گفتگوی انسان با خدای خویش است که در عین شهرنشینی و تحولات بسیار گسترده چند صد ساله اخیر او را از توسل به آرامشی فراتر از همه شلوغی ها و تکنولوژی ها باز نمی دارد.
حالت ظاهری کتاب،از سبک کلاسیک پیروی می کند و بخشی از واژه های استعمال شده،واژه های کهن هستند.از عمده تفاوت های این کتاب با کتاب پایان نامه،به کار رفتن کلمات عربی در این کتاب است.دیر فهم بودن جملات نیز از دیگر تفاوت های قطعه مقدس با پایان نامه می باشد.
این کتاب آیینهای باستانی و آداب و رسوم مختلفی را که در گذشته مطرود شدهاند، به صورتهای گوناگون تفسیر کرده و حالت تکامل یافته آن را در خرد جمعی آینده بشر نشان میدهد. مضمون کتاب ادبی-فلسفی بوده و در قالب جملات کوتاه، حالتهای مختلف تفکر آدمی را در جغرافیای پهناور هستی به تصویر میکشد.
قطعه مقدس، نوشته سعید مبیّن شهیر دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی است. این کتاب در بیست و سه فصل به هم پیوسته و عمدتا دارای مضمون واحد یا مرتبط به هم نوشته شده است.
محتوای کتاب آینده انسان و پیامدهای فرهنگ جهانی او را بررسی میکند. قطعه مقدس در طی صد سال اخیر، اولین کتابی محسوب میشود که نه نظم است و نه نثر و حتی مانند گلستان سعدی ترکیبی از این دو نیز به حساب نمیآید. قطعه مقدس، به صورت داستان وارهای بلند، ریشه تمدن آینده را در تمدنهای باستان جستجو میکند و ایران، مصر، چین و اسکاندیناوی را در تغییر و دگرگونی فرهنگ جهانی بشر بسیار مهم میداند.
این کتاب آیینهای باستانی و آداب و رسوم مختلفی را که در گذشته مطرود شدهاند، به صورتهای گوناگون تفسیر کرده و حالت تکامل یافته آن را در خرد جمعی آینده بشر نشان میدهد. مضمون کتاب ادبی-فلسفی بوده و در قالب جملات کوتاه، حالتهای مختلف تفکر آدمی را در جغرافیای پهناور هستی به تصویر میکشد.
گسترش بیماریهای روانی مختلف و از کنترل خارج شدن هوش مصنوعی دو نشانه بارز تمدن آخرالزمانی در کتاب است. بیماریهای روانی در صورتهای گوناگون مجسم میشوند. این کتاب از دو تمدن بسیار باشکوه در غرب و شرق خبر می
به گفته کتاب، سرزمین بابل در گذشته شاهد کشتهشدن انسانهای بسیاری بوده است که بیشتر آنها قربانی اهداف شوم فرمانروایان و ریشسفیدان قبایل بودهاند. کتاب از پادشاهی به نام ساروخ یاد میکند که برای رسیدن به ستارهای به نام((کابرا))هزار کودک در بلندی بابل به نیزه آویخت و سپس به آرزویش رسید. ستاره کابرا به توصیف کتاب، ستارهای بسیار دور از زمین است که حتی نورش هیچگاه به زمین نخواهد رسید. ستاره کابرا در کتاب به صورتهای منفی و مثبت توصیف شده است. از این توصیفات چنین بر میآید که این ستاره به خودی خود خوب یا بد نیست و همه انسانها بالاخره به این ستاره خواهند رسید. قطعه مقدس پایان جهان را با نشانههای گوناگون به تصویر میکشد. بردگی انسان برای انسان و انسان برای بیگانگان(غیرانسانها) وجه مشترک همه فصول کتاب است.
قطعه مقدس از جنگی به نام جنگ سوم سخن میگوید که میتوان آن را به جنگ جهانی سوم تعبیر کرد.این کتاب بازودهندگان برای ابلیس (یاران ابلیس) را آغازگر جنگ سوم میداند و در ادامه توضیح میدهد که یاران ابلیس در قحطی جنگ سوم شرورانه میهمان یکدیگر میشوند. از این جمله دو نکته مهم برداشت می شود. اول این که یکی از نشانههای جنگ جهانی سوم وجود قحطی در آن است و دوم این که دشمنان مختلف در جنگ جهانی سوم تنها به صورت نمایشی جنگ می کنند و هدفشان مشغول کردن انسان ها به جنگ برای رسیدن به اهداف شوم خودشان است.((دانشمندان دیوانه))لفظی است که به وفور در این کتاب به کار رفته است. دانشمندان دیوانه از نظر کتاب، دانشمندانی هستند که در آخرالزمان توسط قدرتهای استعماری و ابلیس پرورش مییابند و اربابان قدرت را در رسیدن به اهداف شوم یاری میکنند. این دانشمندان یکی از علل رباتگونهشدن انسانها در آخرالزمان هستند.
قطعه مقدس انسانهای آینده را به یک شکل وصف میکند. این کتاب زبان آینده بشر را یک زبان مشخص میداند و زمانی را متصور است که افراد نوع بشر بدون داشتن زبان، با هم ارتباط برقرار میکنند. قطعه مقدس از خلیجی به نام خلیج ثروت یاد میکند که خاموش شدن چراغها و تاریک شدن شهر سبب نابودی مردم آن شهر خواهد شد. محتوای فلسفی کتاب به سختی قابل درک است و تمثیلی بودن این محتوای در هم تنیده سبب دیر فهمی متون میگردد. ایجاز به حذف یکی از مشخصههای اصلی کتاب است که در حین کم حجم کردن مطالب به ابهام آن افزوده است.
قطعه مقدس بازگشت بیگانگان به زمین را غیرقابل انکار دانسته و این بازگشت را هم خوب ترسیم میکند هم بد. خوب از آن جهت که انسانها ابرانسان خواهند شد و بد از آن جهت که بیگانگان دنبال عنصری نایاب در وجود انسان هستند بیآن که بدانند انسان خود به آن دسترسی ندارد و به محض دانستن این واقعیت به دشمنی با انسان آماده خواهند شد. از این جمله چنین برداشت میشود که وجود بیگانگان سبب افزایش ظرفیت وجودی انسان(از نظر جسمانی و عقلی)خواهد شد اما این ظرفیت به تدریج منحرف شده و در پی مقاصد شوم بیگانگان قرار خواهد گرفت. ابر انسان شدن انسان، سبب کمتر نیازمند بودن او به طبیعت خواهد شد. قطعه مقدس عرفان و دانش را دو سر یک طناب میداند که در زمان به هم میرسند و در بیزمانی از هم جدا میشوند. از عجیبترین جهانبینیهای کتاب، تصرف انسان در زمان و مکان است. قطعه مقدس با این که تصرف در زمان و مکان را واقعه حتمی آخرالزمان میداند، خدا پنداشتن انسان را ضایعه این موفقیت وصف میکند.
دو شنبه 20 اسفند 1397 ساعت 10:44 |
بازدید : 463 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
((تکامل شیوه زندگی انسان و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر از منظر مفهوم شادی و غم))
به قلم:سعید مبیّن شهیر
هفته نامه تبریزما/شماره3
بعضی چیز ها در زندگی انسان زیاد اند.هر چیزی که زیاد باشد ارزشش کم می شود و به اصطلاح خر مهره می شود.علم اقتصاد هم بر این موضوع مهر تایید می زند.موضوعی که می خواهیم مطرح کنیم،مسئله تکامل شیوه زندگی و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر است.از جهت اینکه می خواهیم موضوع را حول علم جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی بدوانیم،ابعاد ارزشی آن را در نظر نمی گیریم و چشممان را روی این مورد می بندیم.مردم جهان از آن اول که پا روی جهان هستی گذاشتند و در فکر آبادی اش افتادند،به فکر تفریح نبودند یا بهتر است بگوییم وقتی نداشتند که به فکر شاد کردن خود و دیگران باشند.همین که می توانستند شکم خودشان و گروه هایی که در آن عضو بودند سیر کنند کلاهشان را بالا می انداختند و گل از گلشان می شکفت.پر کردن شکم کاری بسیار دشوار بود و چون فراهم کردن غذا تا 11هزار سال پیش تنها از طریق شکار ممکن بود،همه باید آستین های مبارک خود را بالا می زدند و با نیزه و تیر و کمان به جان حیوانات بخت برگشته می افتادند.پیرامون بحث غذا چه دعا ها و جادو هایی که خوانده نمی شد و چه اداهایی که انجام داده نمی شد تا بلکه رحمتی شامل حالشان شود و چیزی گیرشان بیاید.گذشت وگذشت تا رسید به شش هزار سال پیش که ما عصر تمدن می نامیمش.مهم ترین مشخصه این عصر پیدایش الفبا بود.الفبا و نوشتن سبب انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر شد و همین امر افزایش اختراعات و رفاه اقشار مختلف را در بر داشت.به تدریج جای خالی نهادی به نام نهاد تفریحی داشت احساس می شد.هنگامی که تامین غذا و امنیت از خانواده های گسترده به نهاد ها و سازمان های اجتماعی مختلف واگذار شد،مردم وقت آزاد بیشتری برای کار های مختلف پیدا کردند و این وقت صرف کنش های مثبت و منفی انسان ها شد.نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که مرگ انسان و تولد او از جمله مواردی است که انسان از ابتدای آفرینش با آن همراه بوده و شادی و غم را در بالاتین حالت خود در این موارد می دیده است.
گسترش دامنه رفاه در جوامع مختلف(حتی جوامع جهان سوم) به وسیله پیشرفت مبانی اقتصاد و در ادامه آن تلاش برای شکل گیری اقتصاد کاربردی و مطالعه آن پس از رنسانی در غرب انتظارات افراد جامعه را از جهان پیرامون خود بیشتر کرده و دو مفهوم تنوع طلبی و آزادی برای انسان تازه متولد قرون جدید اهمیت پیدا کرد.جوامع در تعامل با هم قرار گرفتند و غول امپریالیسمی با همه تاثیرات منفی خود برخی مفاهیم جدید را بین جوامع مختلف رد و بدل کرد.مثالی که می توان جهت ملموس تر کردن مفهوم بیان کرد مثال قرار گرفتن دو منبع سرد و گرم در کنار یکدیگر یا ترکیب دو آب سرد و گرم است که نهایتا در حد واسط و میانی خود قرار می گیرند.جامعه ناشاد،عناصر فرهنگی مختلفی برای برقراری شادی همچون مجموعه عناصری به نام(روز تولد)را از جوامع دیگر کسب می کند.همچنین بر خورد زبان ها،سبب انتقال مفاهیم و واژه ها از جامعه ای به جامعه دیگر می شود.نتیجتا می توان گفت که گاهی در اثر ورود فرهنگی به فرهنگ دیگر هر دو فرهنگ می توانند عناصری از یکدیگر را اخذ کنند و کاستی های خود را بهبود بخشند.
((عکس این پست،از آرشیو عکس های شخصی سعید مبیّن شهیر گرفته شده است.سال1396-توضیح:مراسم افطار با دکتر پزشکیان))
پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس اثر جدید سعید مبین شهیر
بیوگرافی سعید مبیّن شهیر
سعید مبیّن شهیر متولد آذر 1378 نویسنده معاصر اهل تبریز است که با نوشتن کتاب پایان نامه و ابداع سبک نمادگرایی جادویی(مجیکال سمبلیسم) در ادبیات فارسی شناخته شد.مدتی از چاپ کتاب پایان نامه نگذشته بود که این کتاب جنجال زیادی در رسانه ها و جراید برانگیخت.نمادگرایی جادویی را می توان جدید ترین سبک در ادبیات فارسی دانست.برخلاف نظر بسیاری سعید مبین شهیر دانشجوی رشته جامعه شناسی است.وی از شاعران ایران به سعدی و نظامی علاقه بیشتری دارد.
پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس!!
کتاب قطعه مقدس اثر سعید مبین شهیر دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی می باشد که موضوع کلی آن ادبی-فلسفی است.مضمون کتاب در حالت جزئی تر مربوط به آینده انسان و از بین رفتن معانی زندگی امروز می باشد.این کتاب آینده سرزمین های مختلف را پیش بینی می کند و از بین رفتن ارزش های امروز بشر را عامل مهمی در تباهی جهان بینی ها و مشکلاتش می داند.این کتاب داستان های بسیاری از پایان جهان را در لابه لای متونش ترسیم کرده و حوادث پایان دنیا را با استفاده از اساطیر و تاریخ برای خواننده وصف می کند.
قطعه مقدس فساد جنسی و به هم ریختگی تمدن های انسانی را در قالب جنگ های بسیار عظیم توصیف می کند که می توانند به گسترش بیماری های دست ساخته و افسار گسیختگی هوش مصنوعی خاتمه پیدا کنند.قطعه مقدس در بیست و سه فصل به همراه پیوست های هر فصل نوشته شده است.از ویژگی های دیگر کتاب از هم گسیختگی ظاهری جملات کتاب است که فهم کتاب را تا حد زیادی برای خواننده دشوار می کند.
قطعه مقدس به سرزمین مصر نگاه جدی تری دارد و این سرزمین را یکی از سرزمین های مهم و موثر در آخرالزمان وصف می کند. مکالمات فلسفی بسیاری در کتاب وجود دارد که پیرامون انسان و خودخواهی بی اندازه اش شکل گرفته است.پیشگویی هایی که درباره آینده جهان وجود دارد با مفاهیمی چون دانشمندان دیوانه،مردم مجنون،سرمای پنج فصل،فقر و غم دیدگی گسترده دنیا پیوند دارد.این کتاب همچنین لذت بردن انسان را از خونخواری،کشتن و آزار دادن انسان ها مخصوصا کودکان کم سن سبب پوسیدن تمدن امروز ملت ها می داند.استفاده گسترده از اساطیر ملل و مفاهیم علوم انسانی اعم از علم تاریخ،ادبیات،ادیان و جغرفیا متون کتاب را تا حد بالایی نا مفهوم و جادویی جلوه می دهد.در بخشی از این کتاب نوشته شده است که مصر قدرت تسخیر جهان را خواهد داشت و تنها سرزمین برای موصون ماندن از خطرات سرزمین ایران خواهد بود.
قطعه مقدس بشریت و ارزش های بنیادین کلی همه انسان ها را سبب بقاء جوامع معرفی می کند و فاصله گرفتن انسان ها از ارزش های نیک راعامل از خود بیگانگی انسان ها و بیماری های روحی عجیبی وصف می کند.قطعه مقدس انسان امروز را از شیطانی شدن هوای تنفسی علوم بیم می دهد و خالی شدن امیال و غرایض انسان را از خوبی ها به شدت مورد نکوهش قرار می دهد. در فصل فصل کتاب آینده تباه انسان پس از دیده شدن شش ستاره پشت سر هم در آسمان مصر اتفاق می افتد و پس از آن دو کودک زاده می شوند که یکی ناجی جهان نام می گیرد و دیگری برای از بین بردن دنیا آماده می شود.سپس کودک دوم به میان دو رود می آید و دانشمندانی را از سراسر جهان گرد هم می آورد که بتواند به هدفش برسد.در همین حال صوتی گوشنواز از ستاره دوری به گوش انسان می رسد که اورا آماده یک جنگ دیگر با بیگانگان می کند.قطعه مقدس عرفان های نو ظهور را عاملی انحرافی در مسئله شناخت بیان می کند و می گوید که این عرفان ها یکی از دلایل گم شدن انسان در زندگی حیوانی روزمره اش است.
منطقه اسکاندیناوی نیز در قطعه مقدس نقش موثری دارد همین موضوع سبب شده است که نام اولین فصل کتاب(اسکاندیناوی؛سرخ)گذاشته شود.بابل از دیگر سرزمین های مهمی است که به کرات در کتاب استفاده شده است.این کتاب نقش ایران را در بهبود شرایط آخرالزمان به بهترین شکل برای خواننده تفهیم می کند.نام فصل های کتاب به ترتیب عبارت اند از((اسکاندیناوی؛سرخ-آهن تلخ-شام آخر-نشان افتخار-قیامت-پشت چشم-قاصد شوم-بعد-شباویز عشق-دیگ بخار-قطعه مقدس-ماده-هیم-تراز جلب-سی و سه-بازگشت-گفته شد-لیلا،آدم،فرود-رز-جنگ برای جنگ-بینا-دار و چه کسی.))سبک نمادگرایی جادویی با همه سبک های غربی تفاوت دارد و بیشترین تفاوتی که با مکاتبی همچون نمادگرایی،پست مدرن و سوررئالیسم دارد وجود مفاهیم دینی در آن است.
یکی از تفاوت های اصلی نمادگرایی جادویی با نمادگرایی این است که نمادگرایی جادویی لزوما از عناصر نگرانی،ترس،تشویش و سیاهی سخن نمی گوید.قطعه مقدس تا کنون بزرگترین کتابی است که توانسته است این سبک را در خود نشان دهد. در سبک نمادگرایی جادویی،خصوصا در کتاب قطعه مقدس بیشتر از عناصر و نشانه های بدیع استفاده می شود.حتی ممکن است یک مفهوم در قالب چند نشانه و نماد در فصول مختلف آمده باشد.
نهی پیروی از شیطان و پیروانش
نهی پیروی از ابلیس از محور های اصلی کتاب است.قطعه مقدس عمل به دستورات شیطان و حاکمان دروغگوی آخر الزمان را کار انسان های خودفروخته می داند.این کتاب می گوید که پیروی از ابلیس و خوانندگان بی شرم و همچنین حاکمان دروغگو انسان را از رسیدن به سعادت باز می دارد.قطعه مقدس همچنین نقشه های پلیدانه ای را که پیروان شیطان در آخرالزمان انجام می دهند فاش می کند.دانشمندان دیوانه و پزشکان خودفروخته از جمله یاران ابلیس در آخرالزمان هستند که وظیفه به تخت نشاندن ابلیس را دارند.
کشتن کودکان و ستایش ابلیس از جمله رسومی است که پیروان شیطان انجام می دهند.انسان های ناتوان در شناخت خداوند در آخرالزمان برده ابلیس می شوند و کار به جایی می رسد که مادرانشان را نیز انکار می کنند!
چند مورد از پیشگویی های قطعه مقدس
1- آشوب بزرگ که با دیده شدن شش ستاره در آسمان مصر اتفاق می افتد
2-جنگ میان هشت ملت
3-کشته شدن بسیاری از حیوانات اهلی در جهان
4-سرد شدن کره زمین به مدت پنج فصل
5-سقوط بین النهرین
6-فساد جنسی گستره به صورت آشکار
7-بازگشت انسان به دوره وحشی گری و قربانی کردن انسان های دیگر
8-تصرف در زمان
9-ساختن آهن پاره هایی مستطیل شکل برای قتل عام انسان ها
10-بلای آسمانی اطراف دریای مدیترانه
11-پناه گرفتن شورشگران در اسکاندیناوی
12-خاموش شدن چراغ های بندرگاهی در شرق و کشته شدن مردمانش
13-ساخته شدن شش برج بلند و رواج فساد اقتصادی و بی بندوباری در برج ها
و...
سخن استاد کریمی مراغه ای درباره کتاب قطعه مقدس
استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای،بزرگترین شاعر ترک زبان ایران کتاب قطعه مقدس را مناسب برای اهل ادب توصیف کرده و عنوان نویسنده پر ذوقِ دارای طبع سرشار را به نویسنده کتاب داده است.
مقدمه کتاب
((جهان امروز از ما یک چیز مهم می خواهد؛جهان امروز،همان نوزاد دیروز نیست که از انسان بخواهد جنگ راه بیندازد یا به شکل ابر های آسمان دقت کند.جهان امروز دیگر پیر تر شده است.او می خواهد به آرزوی دوران کودکی اش برسد؛بنابر این از انسان می خواهد بهشتی فراخ برایش بنا کند.بهشتی که پدرانمان نتوانستند به طور کامل بسازند.جهان امروز یک پادشاه بزرگ برای امپراطوری این جهان نیاز دارد))
چهار شنبه 23 خرداد 1397 ساعت 4:16 |
بازدید : 401 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
دانی که چرا عشق،جنون آوردم؟ زیرا که به دیوانه بشد عشق سزا من هم که بدم شاه خرد هیچ غمم اما که خود خرد بشد نال و نوا
#سعید_مبیّن_شهیر
منتشر شده در صفحه اینستاگرامی
معنی ابیات:آیا می دانی که چرا عشق باعث دیوانگی من شد؟زیرا که عشق فقط قسمت دیوانه ها بود.من قبل از عاشقی فردی بسیار خردمند و دانشمند بودم.ولی خود خرد من هم به سبب عشق از خود بی خود شد و ناله و شیون سر داد.
بی مقدمه آغاز می کنم.اگر آذربایجان نبود ایرانی وجود نداشت.آذربایجان با مشروطه خود نشان داد که یک قرن جلوتر از دیگران است.دوست عزیزی که دانسته یا نادانسته مردم شریف آذربایجان را تخریب می کنی؛بدان که از همین آذربایجان ده ها تن ادیب برخاسته اند.ادیبانی که در ادبیات فارسی تصرف جدی داشته اند.شهریار پادشاه ادبیات فارسی و ترکی نه تنها حرف اول را در ادبیات آذربایجان می زند بلکه ادبیات فارسی نیز بدون او لنگ خواهد زد.آذربایجان بخشی از تاریخ نیست.دروغ نگفته ام اگر بگویم تاریخ بخشی از آذربایجان است.آذربایجان یک منطقه یا ناحیه نیست.حقیقت بزرگی است که هیچ انسانی نمی تواند چشم به روی آن بندد.من از تعصب بیزارم ولی گفتن حقیقت وقتی که بزرگ تر از دریاها یا بلند تر از کوه ها باشد،اغراق جلوه می کند.امیدوارم تاریخ و ادب آذربایجان همیشه بدرخشد و آسمان این جهان را همچون ناهید نورانی نماید.
فرهنگ عمومی جامعه زمانی تداوم پیدا می کند که لایه های بنیادین آن جامعه دچار تغییر و تحول نگردد.حال اگر بخواهیم این دگرگونی را در یک جامعه فرضی مانند ایران بررسی کنیم باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که فرهنگ ایران آمیخته با فرهنگ اسلامی است.ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی لزوما باید بر مدار اخلاق نیکو بنا گردد.یکی از مکان هایی که هر انسانی در طول عمرش با آن سر و کار دارد بیمارستان است.حال باید تصور کنیم که انسان در حال بیماری و ناراحتی به بیمارستان مراجعه می کند یا حداقل ناراحتی او برای یکی از وابستگانش است که در بیمارستان بستری است و همین یک درد برای آن شخص به حد کافی رنج آور است.وقتی یک پزشک یا عضوی از کادر بیمارستان برخورد ناشایستی با بیمار داشته باشد نه تنها موجب شدت یافتن درد و رنج بیمار شده بلکه اصول انسانی خود را انکار می کند.نمی گویم که هر پزشکی باید الگوی مردم باشد اما باید در یک حد مقبول به ارزش های اخلاقی جامعه خود پایبند باشد.هیچ توجیهی وجود ندارد که یک پزشک بتواند با بیمار خود بد رفتاری کند زیرا او از قبل واقف به ساز و کار شغل پزشکی بوده است.جدا از این موارد باید گفت که پزشکی رشته عشق است اما نه برای همه یا بهتر بگویم برای تعداد انگشت شماری از پزشکان.هیچ انکار کردنی نیست که دستیابی به ثروت های کلان مهم ترین و شاید تنها دلیل گرایش دانش آموزان به رشته پزشکی است و بدتر از این ها تعداد بسیاری از پزشکان ارزش شغلی خود را بالاتر از دانش آموختگان رشته های علوم انسانی می دانند!همان طور که می دانیم ارزش های اسلامی مبتنی بر عدل و قسط است نه انباشت و جمع آوری ثروت و برخی از پزشکان متاسفانه به این ارزش های والا هیچ اعتنایی نمی کنند.از موارد بالا میتوان نتیجه ای منطقی گرفت و آن بدین صورت است که وقتی در یک جامعه فاصله طبقاتی از نظر ثروت به طور جدی تداوم پیدا می کند و از طرفی موقعیت اجتماعی کاذب برخی گروه ها در جامعه افزایش پیدا می کند،آن افراد ثروتمند اخلاق،عقاید و آرمان های خود را زیر پا می گذارند و یکی از کنش های بیرونی این گروه ها تزلزل شخصیتی است که نمود خود را در اخلاق و رفتار نا شایست بروز می دهد.امیدوارم این گروه از پزشکان رفتار خود را منطبق با اخلاق و کردار اسلامی کنند تا بتوانند بیشتر و بهتر حافظ شخصیت اجتماعی خود باشند.
پایان نامه،اولین کتاب در سبک مجیکال سمبلیسم نوشته سعید مبیّن شهیر نویسنده ایرانی تصویری جامع از آینده بشر را ترسیم می کند بیش از نصف کتاب به صورت رمزی نوشته شده است ما مطالب قابل درک را بررسی کردیم و چندی از پیشگویی های کتاب را معرفی می کنیم.
1-زندگی در کرات دیگر 2-فساد جنسی 3-تصرف در زمان 4-ظهور ابلیس 5-نیاز نداشتن انسان به خوردن و آشامیدن و خواب 6-خارج شدن از شهر ها به علت شیوع بیماری دست ساخته 7-سخن گفتن بدون واسطه انسان با حیوانات 8-پرستیدن انسان به جای خداوند 9-شهری تجاری در شرق که کنار دریاست،نابود می شود 10-توطئه برای اسیر کردن ایرانیان و رسیدن به جاودانگی خداوند 11-جنگ افزایی رژیم صهیونیستی و فریب دادن دیگران برای ادامه به زندگی 12-انسان ها مادران خود را انکار می کنند 13-انسان کودکان خود را می کشد
پایان نامه زبان گفتاری خاصی دارد که روایات دینی با چاشنی ایهام در آن گنجانده شده است.این کتاب انسان ها را از پشت کردن به ارزش های انسانی بر حزر می دارد.پایان نامه انسان هایی را در آینده ترسیم می کند که خود را خدای مردم می دانند و به صورت آشکار دیگران را به بندگی و بردگی می گیرند.در فصل بیست و دوم کتاب در باب نگرانی برای آینده بشر می نویسد((ای آینده بی صدا؛برای انسان بیمناک و هراسانم.از پایانی که آغازش هیچ پایانی نداشته باشد))این کتاب با این که به خردگرایی بیش از عرفان و بینش توجه می کند ولی عقل گرایی محض را کامل کننده آرزو های انسان نمی داند.برای مثال پایان نامه در فصل بیست و سوم در این باب می نویسد((زنان و مردان را خبر از نادانی پنهان شده ای می دهم که زندگی را در عقل هایشان بجویند..و کیست که از میانشان بداند و به روشنی افکارشان سخن گوید؟و با دست راست خویش بر خدایشان بکوبد؛آنان را تسلیم نماید تا در آرامش نجات یابند..از آدمیان پیدا شده است..این است فکری روشن و پایدار در زندگی زمین)).پایان نامه یکی از عجیب ترین کتاب های تاریخ ادبیات به شمار می رود که ابهام و ایهام آن خواننده را میان واقعیت و افسانه رها می کند اما صمیمیت را دوستی پایدار برای او قرار می دهد. پایان نامه به انسان آینده می گوید زنهار که مغرور باشی و این درست نیست که انسان در همه جهان تصرف داشته باشد ولی نتواند خود را تغییر دهد و غرور را این گونه توصیف می کند((روان دنیا با غرور و جسم آن با زیبایی لبریز شد.هر کس که با جسم او در امیخت،با روح او انس می گیرد)). پایان نامه رسیدن به ذات خداوند را غیر ممکن می داند و می گوید((و در وجودت همگام چیزی یا کسی نیستی..و آنچه که از وجودت پیداست..از جهان نیرومند تر است..و کجاست وجود وجودت؟..چه نزدیک است..زمان من نیز بگذرد.. و دستانی که برای پر کردن پاران گشوده بودم بلرزند و بشکنند..این است بزرگ ترین خوشبختی انسان..که در راه رسش جاودان گردد)). و در نهایت از فساد جنسی در آخرالزمان سخن می گوییم؛فصل چهارم کتاب اختصاصا به فساد جنسی در آخرالزمان پرداخته و آن را با مشکلات فراوانی همراه می داند و این گونه شروع می شود((می توانی صدای زنان را بشنوی..بیغوله های این شهر بیکران..در پیچ و تاب افلاک زشت جهان..پر از خنده است..اهریمنان میان بزهکاران مست می فروزند..باد نفیر می کند..زمین در قهر است..خاک در هوا می لغزد و برگ در زمین مغرورانه می خندد..به یاد نمی آورند این ملت..که قبر های خود را به تندی و در شتاب کنده اند..)) با توجه به متن بالا چند نکته را می توان برداشت کرد. 1-فحشا به قدری رواج می یابد که صدای فحاشان در همه جا شنیده می شود. 2-اهریمنان سبب پر رنگ شدن فساد جنسی در آخرالزمان خواهند شد.با توجه به لفظ اهریمنان که جمع بسته شده است،ممکن است این اهریمنان انسان یا فرزندان ابلیس باشد. 3-بلایای بسیاری اتفاق می افتد که قهر بودن زمین را بیان می کند.مغرورانه خندیدن برگ آن هم روی زمین نشان از ریختن برگ درختان و به اصطلاحی دوره خفتان و پاییز اشاره دارد که این خفتان درباره آزادی بیش از حد فساد جنسی است. 4-غافل بودن مردم از این که دارند سرنوشت خود را شوم تر و شوم تر می کنند.قبر کندن کنایه از بدبخت کردن خودشان است. 5-به یاد نیاوردن یعنی از تاریخ عبرت نگرفتن.تاریخ آیینه عبرت است و چون مردمان آخرالزمان به تاریخ توجه چندانی نخواهند داشت گرفتار خواهند شد.
دو شنبه 7 خرداد 1397 ساعت 23:7 |
بازدید : 356 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
در روز دوشنبه مورخ1397/3/7از سایت دبیرخانه جایزه ادبی قلم سال رونمایی شد.این مراسم با حضور رئیس شورای شهر سردرود،مدیر خانه مردم نهاد ساردور و با حضور آقای عین الله حسین زاده خبرنگار و فعال فرهنگی شهر تبریز و جمعی از شعرا و ادیبان صورت گرفت.
دو شنبه 28 اسفند 1396 ساعت 16:47 |
بازدید : 511 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
از من پرسیدند که نظرت درباره کنکور و دانشگاه و درس خواندن کلا چیست؟
گفتم کنکور یعنی آوارگی.یک عده جمع شده اند برای منافع مالی خودشان شروع کرده اند این خوره را در جان معلم و مدیر و دانش آموز انداخته اند.مدیر برای این که رتبه اجتماعی اش بالا برود سعی می کند بچه ها رتبه بالا بیاورند.بچه هم که از دنیا هیچ نمی فهمد و سرش عین بز ملا نصرالدین در کتاب است.یکی نیست به این دانشمند بگوید مثلا اگر رتبه خوب آوردی عالم شدی؟پروفسور شدی؟آن هم با خواندن نکات به درد نخور که در کنکور می آید و شبیه یک بازی به درد نخور است.اگر از درس خواندن بگویم می گویم که می ایند پیش من می گویند خاک بر سرمان شده!من 19 گرفتم و دوستم19.5گرفته است.بلی خاک بر سرشان شده است.و حقا لازم بود که خاک را دومرتبه بر سرشان بریزند.سواد که به چهارتا کاغذ و کتاب نیست.همه زندگیشان شده درس و مدینه فاضله را در کنکور ترسیم می کنند.اگر کسی رتبه خوبی آورد می شود علامه و دانشمند و بزرگوار!ولی اگر کسی رتبه خوبی نیاورد می شود چلمن و به درد نخور و انگل جامعه!نمی دانم این جامعه کی به مثقالی خرد از کوه های خرد دست می یابد.نمی دانم کی این چهار تا رتبه و نمره بیهوده در نظر مردم بی ارزش می شود.
بچه جان برو از زندگی ات لذت ببر.برو یاد بگیر.کشف کن.فرهنگت را بسنج و هر کتابی که دیدیش آن را بخوان.
سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت 10:59 |
بازدید : 493 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
آب را که هدر می دهیم.
وقتی کالای ایرانی نمی خریم فرزندانمان بی کار می شوند.
زباله که تا می توانیم بیرون می ریزیم.
پول را هم که هدر می دهیم و در اصل دور می اندازیم.
کسی که می گوید کالای ایرانی نمیخریم یک بدبخت نفهم است؛اگر کالای ایرانی نخرد تولیدکننده بیکار می شود و این تولید کننده هم فرزند من است فرزند خودش است یا فرزند و پدر یکی از خویشاوندان.
تا کی با تیشه به ریشه خودمان خواهیم زد؟؟
اگر تولید ایرانی بخریم تولید کننده هم تشویق می شود کالای بهتری تولید کند.
آب را چرا هدر می دهی؟آب کم است.چرا بعضی ها نمی فهمند.به خر گفته بودی آدم می شد یا حداقل سری برای تاسف تکان می داد.آب دارد تمام می شود.در مالزی آب نیست گداهایش آب گدایی می کنند.نفهم بفهم.
دیگر ادبیات خوش گفتن و خوش بیان کردن کارساز نیست.باید با زبان نیش دار حرف زد.
یک شنبه 13 اسفند 1392 ساعت 13:12 |
بازدید : 527 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
در مقدمه کتاب پایان نامه انسان های جهان به سه گروه تقسیم شده اند:
((خداوند بزرگ انسان را برای آگاه کردنش آفرید پس انسان ها سه گروه شدند))
الف:آنان که گفتند ما آگاه هستیم.
ب:آنان که گفتند ما نمی خواهیم آگاه شویم.
ج:آنان که گفتند ما آگاه می شویم اما نه از آن طرق که تو می گویی.
((پس خداوند گروه نخست را به تنبیه آگاه ساخت.گروه دوم را به حال خود گذاشت تا آگاه شوند.اما گروه سوم را رها نکرد و خردشان را بیشتر کرد تا بپذیرند.این کار باعث شد که گروه سوم به دو گروه تقسیم شوند گروهی پذیرفتند و گروهی منحرف شده و خرد را خدای خود پذیرفتند اما خرد نردبانی بود برای رسیدن))
چهار شنبه 24 آبان 1396 ساعت 12:48 |
بازدید : 981 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
(((به نقل از روابط عمومی شهرداری سردرود)))
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهرداری سردرود ، اولین همایش بزرگ بانوان شهر سردرود بمناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با همکاری کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر و روابط عمومی شورای اسلامی و شهرداری سردرود ، با حضور جمع کثیری از بانوان شهر و همچنین ، رئیس شورای اسلامی شهر ، دبیر شورای اسلامی شهر و شهردار سردرود و جمعی دیگر از بانوان شهر در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی شهر سردرود برگزار گردید. در این همایش دبیر شورای اسلامی سردرود سرکار خانم مبصر سردرودی ، سرکارخانم دکتر فرخزاد نویسنده برتر استان ، ستوان یکم سرکار خانم حسین پور مشاوره اجتماعی کلانتری 24 سردرود و مهندس عبدالمحمدپور رئیس شورای اسلامی سردرود دقایقی برای حضار به ایراد سخنرانی پرداختند. در آخر از دو نفر نویسنده جوان و برتر شهر سردرود سرکار خانم نازیلا مکاری ، و جناب آقای سعید مبیّن شهیر از طرف مسئولین شورا و شهرداری تجلیل و تقدیر بعمل آمد.
سه شنبه 2 آبان 1396 ساعت 23:2 |
بازدید : 653 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
اشعار سعدی را بیش تر دوست دارم.سعدی به نظز من حرف اول را در ادبیات می زند.خاقانی و مولوی و شهریار هم در رده های بعدی قرار دارند. اما امروز،جامعه ایران نیاز به متحول شدن دارد...در هر زمینه ای... و ادبیات هم از این قاعده مستثنی نیست... مردم دیگر مثل قبل نمی توانند وقت زیادی را برای مطالعه بگذارند...باید حرف ها گفته شوند اما در قالب جدید. چه اشکال دارد حرف های جدید را در قالب جدید بیان کرد؟ به نظرم همین الان هم افراد سنتی پسند در مقابل این چنین تغییراتی می ایستند. همان طور که در عصر نیما ایستادند. من اولین قدم را برای این تغییر برداشته ام و انتظار این را دارم که به جای این همه حرف و حدیث بی نتیجه گامی برداشته شود. باید نیمه پر لیوان را دید و با تلاش هم آن نیمه خالی را هم پر کرد.این است همان تلاشی که ما را به نتیجه می رساند...
سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت 23:3 |
بازدید : 807 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
پایان نامه اثر سعید مبیّن شهیر نام کتابی است که در اصل دو معنا و مضمون متفاوت را در قالب کلمات در خود جای داده است.شیوه نگارش کتاب از سبک نمادگرایی پا پیش گذاشته و حجم کثیری از کتاب را نمادِ نماد تشکیل داده است؛به این معنا که به جای استفاده از نماد از نماد های نزدیک به یک نماد یا بخشی از یک نماد و یا ویزگی های یک نماد،استفاده شده است پس ما هم مثل نویسنده کتاب،سبک این کتاب را نمادگرایی جادویی(مجیکال سمبولیسم) می نامیم.متفاوت بودن کتاب زمانی توجه خواننده را جلب می کند که معنی بسیاری از جملات را در ابتدا نمی تواند کشف کند.
اما با مطالعه بیش تر همان جملات نا مفهوم در فصول دیگر به آرامی متوجه بیش تر جمله ها می شود.متن کتاب به گونه ای است که در ظاهر یک بی انسجامی و بی نظمی را در چشم خواننده به نمایش می گذارد اما در اصل این طور نیست بلکه تمامی جملات کتاب دارای معنی و مضمون بوده و گاها به گونه ای نوشته شده اند که خواننده را به تفکری عمیق فرا خوانند.برای فهم کتاب باید مطالعه کافی در زمینه تاریخ،اساطیر ملل،جغرافیا،ادبیات،ادیان و نماد ها داشت و به عبارت دیگر باید با علوم انسانی آشنا بود.نام مکان ها در کتاب گاها به صراحت و گاها در قالب نماد ها بیان شده اند.ویژگی خاص کتاب در این است که با وجود نماد های بسیار زیادی که در کتاب وجود دارد،متن آن به گونه ای نوشته شده است که خواننده را خسته نکند و حداقل یک معنای ظاهری زیبایی را هم به خواننده القا کند.
ویژگی دیگر کتاب ایجاز لطیفی است که در آن به کار رفته است.متن این کتاب را می شد در یک کتاب چند صد صفحه ای یا بیشتر هم نوشت.اما حجم کم کتاب خستگی مطالعه را کم می کند و از طرفی خواننده را به خواندن کتاب تشویق می کند.نماد های به کار برده شده در کتاب،همگی نماد های تا به امروز استفاده شده نیستند؛بلکه از نماد های جدیدی نیز در آن استفاده شده است.خوانندگان این کتاب بهتر است کتاب را از فصل اول مطالعه کنند زیرا این کار باعث فهم بهتر کتاب می شود.امیدواریم با مطالعه این کتاب لذت کافی را ببرید.